نتایج جستجو برای عبارت :

روزگارِ بدونِ نت را چگونه میگذرانید؟

سلام قلبم، سلام.
 
سلام اسماءم.
 
میخوام برای تو بنویسم
میخوام از روزهایی که میگذره بدونِ تو ولی به امیدِ تو، باهات حرف بزنم.
 
 
دلبر!
نباید بدونی. ولی خب من همچنان دارم با عشق تلاش میکنم.
فهمیدم شاید از ظاهرم راضی نیستی. درستش میکنم و دست پر برمیگردم.
فقط بهم زمان بده.
فقط بهم زمان بده.
فقط بهم زمان بده.
 
امیدوارم بشه همونی که فکر میکنم باید بشه :)
 
اسماء
این روزا فکرم خیلی میپره اینور و اونور. حلالم کن :)
یه روزی با هم به این روزامون میخندیم.
 
و
شاید قدیمی ها شب که می شد ، سرِ یک ساعتِ مقرری ، چراغِ گردسوز یا
شمع را خاموش می کردند و در سکوتِ مطلق و آرامشی سنتی و اصیل ، چشمانشان را
می بستند و خیلی راحت ، خوابشان می برد !قدیمی ها ، دغدغه و نگرانی هایشان کمتر بود ،قدیمی ها ، دلشان خوش تر و زندگی هایشان بهتر بود !زمانِ ما فرق دارد !ما در عصری پر از دلهره سِیر می کنیم ،عصرِ بحران ،عصرِ بی ثباتی !اینجا نه از آن حال و هوایِ اصیل ، خبری هست ،نه از آن جمعِ صمیمی و حمایتِ خالصانه !ما در بی پناه ترین
های گایز :] ~
یه فن فیکشن قرار‌ه آپ کنیم ب اسم : 
**پرواز بدونِ بال**
شخصیت ها خلبان هستن و دخترپسری‌عه !
خلاصه ی داستان :
((شیانا مادورو)) یه خلبان ۲۷ ساله ی دورگه ی اسپانیایی-ارمنی عه ک برای شرکت هواپیمایی "دلتا ایرلاین" کار میکنه ، یه روز به علت نقص فنی تو هواپیما ، مجبور میشه توی فرودگاه بین المللی سئول فرود اضطراری بیاد و اونجا ...
 
خب ، جالب بود ؟ کنجکاو شدید بخونیدش نه ؟ ؛)
سعی میکنم خیلی طولانی نباشه و حداقل هفته ای یه بار هم آپ کنم ، مرسیع :)♡~
مدتی ست به طرز عجیبی حس غمش را دریافت می‌کنم. به محض شنیدن صدا یا دیدن تصویرش این غم را با بند بند وجودم نفس می‌کشم. بدونِ اینکه در این مدت ببینمش، بدون اینکه هم‌کلامش شده باشم و بدونِ خیلی چیزهای دیگر... اما این غم مرا زجر می‌دهد. آن‌قدر که لحظات آرام قبل از خوابم با دقیقه‌ای فکر کردن به او، غرقِ اشک می‌شود و تعجب می‌کنم! تعجب می‌کنم که چطور می‌توانم برای تنهایی یک نفر دیگر اینطور اشک بریزم و قلبم اینطور آب شود. میان همین خطوط خواب‌هایی ر
گفتم : کبوترِ بوسه
گفتی : پَر
گفتم ‍: گنجشکِ آن همه آسودگی
گفتی : پَر
گفتم : پروانه پرسه های بی پایان
گفتی : پَر
گفتم : التماسِ علاقه،
بیتابیِ ترانه،
بیداریِ بی حساب
نگاهم کردی
نه انگشتت از زمینِ زندگی ام بلند شد،
نه واژه «پر» از بامِ لبانِ تو پر کشید
سکوت کردی که چشمه ی شبنم،
از شنزارِ انتظار من بجوشد
عاشقم کردی ! همبازیِ ناماندگارِ این همه گریه
و آخرین نگاه تو،
هنوز در درگاهِ گریه های من ایستاده است
حالا بدونِ تو
رو به روی آینه می ایستم
م
اگر می‌شد برای تو می‌نوشتم که: «حال همه‌ی ما خوب است. ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که به آن شادمانی بی سبب می‌گویند.» یا نه، می‌نوشتم: « امروز برای من، روز خوبی نیست. روزِ بدِ تنهایی‌ست. این‌جا را غباری گرفته است. پنجره‌ها نمی‌خندند و آب نمی‌جوشد..»
اما، راستش را اگر بخواهی بدانی، نه' تنها ملالِ ما، گم‌گشتگی خیالی دور است و نه کرانه‌ی دیدمان پوشیده از غبار. بیشتر، انگاری که روزگارِ رنگ و صدا است. سمفونی نامنظم ِ ضربآهنگ‌هایی
یک عدد نیل هستم.پاکِ پاک.هیچ اثری از درد و خماری از روز شنبه تا کنون در من دیده نشده
اگه شما اذیت شدین بهتون تسلیت میگم.شما یک موتادید
از شوخی گذشته من یکى واقعا اذیت نشدم.خیلی وقته که ادمای واقعی زندگیم رو کنار خودم تحت هر شرایطی دارم و دایره ى ارتباطاتم خیلی محدود شده.فعالیت مجازیم،توی بلاگستان که خودتون میدونید چطوریه.اینستاگرام محدود.تلگرام و واتساپ محدود.واقعا چیزی اونجا انتظارم رو نمیکشه.البته دوستای مجازیم برام خیلی با ارزشن و دوست
خدایا!
در روزگارِ بی شهادتی 
دلم شهـــــادت می‌خواهد...
مُردن را همه بلدند...!
اما ...
شهادت را به بها دهند ... نه بهانه ...
شهادت اجر کسانی است که ...
#اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری
#التماس_دعای_شهادت
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
شهید راه نابودی اسرائیل
خدایا!
در روزگارِ بی شهادتی 
دلم شهـــــادت می‌خواهد...
مُردن را همه بلدند...!
اما ...
شهادت را به بها دهند ... نه بهانه ...
شهادت اجر کسانی است که ...
#اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری
#التماس_دعای_شهادت
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
غم مخور این تیره ماه سوز و سرما ، بگذردهر چه پیش آید ز گردون بر سرِ ما بگذردروزگار تلخ گر شیرین نکرد کام همهبر زمین افتاده و بنشسته بالا ، بگذردگر مهیا گشت یا نه توشه بر خان همهروزگارِ مجلس مسکین و دارا ، بگذردرنجِ بار زندگی گر خم نموده قامتیاز ضمیر و خاطر نادان و دانا ، بگذردزیب باطن را نما پاینده ظاهر رفتنیستبی توقف این زمان بر زشت و زیبا ، بگذردگو تو دل آسوده کن دنیای امروز هر چه هستبر من و تو ، یا شما و ما و آنها ، بگذرد ............. ۹۸/۱۰/۷فتانه -
می شوند تکراری، آدما تکراری
جوابها همه تکراری، رفاقتا تکراری
تکرار مرگ تدریجی، مرگ یه فراری
 
تن پوشیده از قفس
بال و پر بدونِ پرواز
من در گم تو هوا
می رقصم بدونِ ترانه ها
من در تلاش با جنگ سرد
مگس ها در تلاطم با رای ما
من ندارم سعی بر صلح
میکنم جنگ با پشه کش
همه جا فاحشه گرایی
در و دیوار پر از فحش
 
از یک جایی که تاریخ و زمانش حتّی یادم نمی آید؛ دیگر نمی توانستیم بدونِ هم هیچ حسی را با کسی شریک شویم. دقیقا همین احساسِ سرسپردگی؛ تنهایی را برایمان به ارمغان آورد. وقتی او نبود احساسم جوری بود؛ که انگار هست، کنارم وجود دارد. وقتی هم بود؛ انگار هیچ کس جز او در دایره ی هستی وجود نداشت. وقتی هم من نبودم؛ او تنها بود. چون هیچ کس نمی توانست مثل من او را از جنجالِ روزمرگی ها بیرون بکشد و وجه تمایزش را با آدم های دیگر کشف کند. همین احساس تنهایی بدونِ ا
 
یه نفر ادعا کرده اینقدر عاشقته که
حتی یه روز هم نمی تونه بدونِ تو سر کنه
 
من ادعایی ندارم 
هر روز هم دارم بدون تو سر می کنم
هر روز و هر شب
روزها و شبهایی که اگر تو رو ازشون حذف کنند چیزی از اونا نمی مونه
قصه ی داشتن و نداشتنِ تو اینقدر پیچیده شده که هر آدم عاقلی رو گیج می کنه
من که عقلی برام نمونده که بخوام فکر کنم
 
فقط سعی می کنم بی ادعا همه ی وجودم رو پر کنم از تو
از یک جایی که تاریخ و زمانش حتّی یادم نمی آید؛
دیگر نمی توانستیم بدونِ هم هیچ حسی را با کسی شریک شویم.
دقیقا همین احساسِ سرسپردگی؛ تنهایی را برایمان به ارمغان آورد.
وقتی او نبود احساسم جوری بود؛ که انگار هست،
کنارم وجود دارد. وقتی هم بود؛
انگار هیچ کس جز او در دایره ی هستی وجود نداشت.
وقتی هم من نبودم؛ او تنها بود.
چون هیچ کس نمی توانست مثل من او را از جنجالِ روزمرگی ها بیرون بکشد
و وجه تمایزش را با آدم های دیگر کشف کند.
همین احساس تنهایی بدونِ ا
بسم الله
 
امروز بعد از چهار روز جسد فرناز دولتخواه کوهنوردی که در جبهه ی شمال شرقی دماوند گم شده بود پیدا شد.صفحه اینستاگرامش را بالا پایین میکنم و شوقِ زندگی را از عکس هایش میبینم.شوقی که خودم هم خوب میفهمم و درکش میکنم.این مرگ برایم لذت بخش ترین مرگ دنیاست.مردن در راهی که برایم معنی بزرگی در این روزگارِ بی معنی دارد.در صفحه اش این جمله تحت تاثیرم قرار داد:
✨محبوب همه باش،معشوق یکی...مهرت را به همه هدیه کن،عشقت را به یکی...
 
شب به خیر خانم دول
اینم وصف حالم از زبون حضرت حافظ :
گلبنِ عشق میدمد ، ساقی !  گلعذار  کو؟                 بادِ  بهار  میوزد ،   باده  ی   خوشگوار   کو؟
هر گلِ نو  ز گلرخی یاد  همی دهد   ولی                   گوشِ سخن  شنو  کجا  دیده ی اعتبار  کو؟
مجلسِ بزمِ عشق را غالیه ی مراد نیست                ای دمِ صبحِ خوش نفس،نافه ی زلف یار کو؟
حُسن فروشیِ گلم نیست تحمل،ای صبا!               دست  زدم  به  خونِ  دل ، بهرِ خدا نگار کو؟ 
شمعِ  سحرگهی  اگر  لاف ز  عارضِ تو زد         
دست‌هایت هست، صدایت هست، گرمایت هست، لبانت را می‌شنوم که کلماتِ شعر را به زیباترین شیوه‌ای که شنیده‌ام معنا می‌کنند. می‌دانی، من شاملو را با صدای تو می‌خوانم، هربار. صدایت در کلماتت می‌پیچد، کلماتت در سرم می‌پیچد و صدایت و کلماتت دلتنگی‌ام را بیشتر می‌کند. 
نفس‌کشیدنت را دوست دارم. نفس‌هایت معنای آرامش‌اند. نمی‌دانم شب‌ها چگونه بدونِ نفس‌هایت خوابم می‌برد. لابد بی‌هوش می‌شوم، وگرنه بدونِ این‌که گرمیِ نفس‌هایت گردنم را نواز
اینترنتی که جنابِ جهرمی بصورت رایگان !! و تا پایانِ سال !!! برامون تدارک دیده منو یاد روزگارِ اینترانتیِ ابان میندازه.بزرگوار اومد زحمت بکشه ولی به واقع مارو انداخته تو زحمت.بس که هی مجبور میشم برای خطم بسته بخرم.قدرتی خدا بعد از خرید بسته میبینی اینترنت خط هم سرعت نداره!نمیدونم جریان از چه قراره خلاصه.
یعنی چنان هدیه ای دادن که اصلا نتونستیم ازش استفاده کنیم.اینجاست که باید گفت :
مرا به خیر تو امید نیست جهرمى،شر مرسان !!!!
 
حرف ها دارم،ایا بزن
بنده‌ «محمود گیلک» هستم. زاده‌ شده‌ در استان گلستان، کوچیده شده به کشور قم، به دست روزگارِ فلان‌شده. حضور جدی من در مجازی برمیگرده به حدود دو سال پیش، با ورودم به توییتر؛ این شبکه‌ی تودرتو و بسیار وقت‌گیرِ مجازی. بارها و بارها دی‌اکتیو کردم ولی نشد که ترکش کنم. اخیراً در حرکتی انتحاری، کانالم در تلگرام و همین‌طور اکانتم در توییتر و اینستاگرام رو پاک کردم. چرا؟ شاید بعدا براتون نوشتم. از اونجایی که به نوشتن بسیار علاقمندم، به وبلاگ‌نوی
باسمه تعالی
این شعر به مناسبت سفره همدلی و کمک رسانی های مردم به نیازمندان در ایام ماه مبارک رمضان سروده شده است:
بهشت بهای ریال
کنج لبــهای سفره، تبخالی ستپدری شرمســارِ سفره ی خالی ست.روزه ها گرفت بی سحر، مادرولی افطار، نـان سفره یخچالی ست .مانده کار خانواده در بن بستکـرونا؟ چه بسا رسمِ هرسالــی ست.هان! مسلمانِ روزه دار! امروزروزگارِ سخت و دجّالی ست .امتحان عده ای اگر جنگ استامتحانِ روز ما ولی، مالـی ست.هر که از مال خود گذر کردهروزه داریش
آخ مادر، مادر، چگونه توانستی این همه رنج را تاب بیاوری و دیوانه نشوی؟ چگونه صدای شکستن استخوان‌هایت را شنیدی و دم برنیاوردی؟ چگونه پسرِ شیرخواره بر دوش به دیدار مردت رفتی که آن‌سوی میله‌ها از درد شلاق‌های شب، می‌نالید؟ چگونه لب به شکوه نگشودی؟ چگونه روزگار، زخم بر زخمت افزود و تو تاب آوردی؟ چگونه آخر؟ چگونه آن همه زخم ِ زبان و توهین را نادیده انگاشتی و انگار نه انگار برخاستی و روز از نو ادامه دادی این زندگی را؟ چگونه به این انباشت انبوه
کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم ( با تضمین بازگشت پول)
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم ( با تضمین ...efileforosh.ir › 2019/12/12 › کتاب-چگونه-هر-شخصی-را-عاشق-خود-کن...۲۱ آذر ۱۳۹۸ - کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم ( با تضمین بازگشت پول) ... بعضی افراد به سایت شاهین زند با نام نوین بینش پیام ارسال می کنند و ...
کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم ( با تضمین ...tesar.loxblog.com › post › کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم (...کتاب چ
✨✨ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا (7 - فتح)
⚡و سپاه قوایِ آسمان‌ها و زمین لشکر خداست و خدا بسیار مقتدر و به تدبیر نظام عالَم داناست.
کرونا! تو کدامین سرباز نامرئی خدا هستی که همه‌ی خلایق را بدون نگهبان در خانه‌هایشان حبس و زندانی کرده‌ای؟❄ کرونا! هر چه هستی و به دست هر که و برای هر چه درست شده‌ای من نمی‌دانم، ولی این را می‌دانم که بدون اذنِ خدا وقتی برگی از درختی نمی‌افتد تو هم بدونِ اذن
زمان می میرد
و تویی زنده می شود ...
مرگِ ثانیه ها را میشمارم
تاتولدِ ای دوباره!.
دنیا به من آموخت که 
بدونِ تو مردن بِه....
ازحالا
تارسیدن به بهشتِ بین الحرمین
"تنها نقطه ی عروج"
شوقِ پرواز دارم.
امان از لحظه ای که نخواهی ام
امان از روزی که رهایم کنی
امان از لحظه ی غفلت که شاهدم باشی حسین جااااااان.
#اللهم عجل لولیک الفرج
#آقای خوبِ غزل های من سلام.
کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنیم اثر برایان تریسی ...www.30book.com › Book › چگونه-دیگران-را-شیفته-خود-کنیم-برا...خرید اینترنتی و آنلاین کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنیم نوشته برایان تریسی و ترجمه رضا عرب از نشر دانشگاهیان، در فروشگاه آنلاین کتاب ۳۰ بوک. کتاب ...
کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم Pdf | OpenStreetMapwww.openstreetmap.org › user › کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کن...کتاب چگونه دیگرا
خسته از حالِ این روزهای شهر
خسته از مقاومت
خسته از صبوری
خسته از بغض های بی امان 
خسته از دوری و فراق
کاش همین نزدیکی ها سراغی بگیری از ما
هوایِ ماندن درمیانِ یک مشت جامانده 
خیلی خراب است
خراب تر از آنکه بشود شرحش داد...
کاش روزی در آغوشت جان دهم
ماندن بدونِ تو عینِ مردن است...
دلم یک دنیا خرابه ی شام است آقا...
با سربیا که ببینمت به چشم...
هوایِ جنون دارم
جنون.
کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم تضمینی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنیم اثر برایان تریسی ...www.30book.com › Book › چگونه-دیگران-را-شیفته-خود-کنیم-برا...خرید اینترنتی و آنلاین کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنیم نوشته برایان تریسی و ترجمه رضا عرب از نشر دانشگاهیان، در فروشگاه آنلاین کتاب ۳۰ بوک. کتاب ...
کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم Pdf | OpenStreetMapwww.openstreetmap.org › user › کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کن...کتاب چگونه
بسم الله
صبح ها بیمارستان،خواب آلود از اینکه تا سحر ها بیدارم.وضعیت نه چندان خوب خانه.رویم نمیشود بعضی چیز ها را بگویم.به خیلی ها.
مریض های خنده رو و گاه بدحال.آهنگ گوش دادن یک مرد مریض با لباس آبی و همسرش در حیاط بیمارستان.آهنگ دوپس دوپسی با صدای بد خواننده و صدای بدتر موبایل ارزان قیمت مرد.کیفیت پایین زندگی در حیاط بیمارستان.امید داشتن به زندگی .بدونِ اینکه بدانی چگونه و کجای جهان هستی به ادامه دادن فکر کنی.هر جوری که هست،فقط تلاش کتی که ادا
آه ای چلچله ها
خبر آرید مرا
خبر آرید ز کوچیدن آن کفتر تنها از باغ
آن کبوتر که پرید
از سر شاخه ی آن سرو بلند
و دگر بازنگشت...
*********
هان،
برگ برگ درختان این سرزمین
شیدای من اند
و همانند تو که دوستم داری
دوستم دارند
********
کابوس بود انگار
دستانت در دست دیگری 
و من گریان
**********
برخیز
ای ستاره قطبی
شب،
روزگارِ شهرِ مرا تیره کرده است
این شهر مانده یکسره تنها
بی کورسوی شمعی و بی نور شب چراغ
برخیز
ای ستاره قطبی
برخیز و چشم شب بِدَرآور
با نورِ خویش قاتلِ شب ب
دانلود کتاب طراحان چگونه می اندیشند فارسی  
 
دانلود فایل 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود کتاب طراحان چگونه می اندیشند How Designers Think ...archibook.blog.ir › دانلود-کتاب-طراحان-چگونه-می-اندیشند-How-Desi...۱۴ شهریور ۱۳۹۴ - نام کتاب : How Designers Think The Design Process Demystified نویسنده : Bryan Lawson ویرایش : 4 سال انتشار : 2005 فرمت : PDF تعداد صفحه ...
دانلود کتاب طراحان چگونه می اندیشند فارسی :: دانلود کتابdownload-book-ketab2.blog.ir › دانلود-کتاب-طراحان-چگونه-می-اندیش...دانلود رایگان کتاب طراحان چگونه می ان
نگو که دوستم داری اما قدرت جنگیدن به خاطر مرا نداری
نگو که عاشق منی اما کشته شدن به خاطر مرا نمی خواهی
نگو که دلت پر از گریه است اما اشکی به چشمانت نمی آید
نگو که شیرینی دوست داشتن را طالبی اما تلخی هایش را نمی خواهی
دوست داشتن، همان جنگیدن است.
جنگیدن، کشته شدن است.
کشته شدن، یتیم ماندن بچه هاست و بی فرزند شدن مادر ها.
تمام شدن، تنها منزلگاه عاشق است.
 
+آنچه کرده ایم، خود می گوید که چه می خواهیم.
 
"آتشِ بدونِ دود/نادر ابراهیمی"
روز های بهتری می آید
چون اعتقاد دارم که روزگارِ آفتاب سوخته پوست می اندازد.
چون اعتقاد دارم  اگر غصه هست یواش یواش جاشو خوشحالی میگیره، اگه دلتنگی هست خیلی آهسته اما بالاخره دیدار رو میرسونه و اگه بغض هست به مرور لبخند ها واقعی تر میشه.
  اعتقاد دارم ، چون میدونم همونقدر که خوشحالی عمر داره، غم هم یه زمانی داره، میمیره، تموم میشه، میریزه و دوباره برگ های سبز ِ حال خوش جوونه میزنن.
 چون دیده بودم روزایی رو که تموم شد و روزگار، پوست تازه ای به خ
راننده ترمز گرفتدست ‌انداز را که رد کرد ، رو به مسافر بغل‌دستش گفت:این دست ‌انداز‌ها اگر نبودسَرِ تقاطع‌ ها خیلی خطرناک می‌شد خدا خیرشان دهدگاهی هم زندگی می‌افتد توی دست ‌اندازلابد خدا می‌خواهد ازخطرِ روزگارِ پُرتقاطع،کم کند سختیها را دست‌انداز می‌کند تا زندگیمان کم خطر‌تر شود      إنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً بدرستیکه بعد از هر سختی آسانی است .
دل‌گیریِ امروز و امشب خیلی عجیب بود. از تو دماغ داشت بیرون می‌زد انگار. مثل امیرِ وضعیت سفید که چشماش رو برق زده و بسته و زیر اون باند بی تاب‌ه.
مطلقِ تنهایی. دل گرفتگی. خستگی. اضطراب. منفی نگری. رویا پردازی. کاغذرنگی ها رو تیکه پاره کردن. دونه دونه به هم وصل کردن. حوصله سر رفتن و ولش کن گفتن، ناخن های رنگ و رو رفته. کوتاه. بد فرم. اصطراب دانشگاه و درس ها. همه چیز روی هم.
 
+ آینده قشنگه.
++ می‌خوام مغزمو خاموش روشن و ریست کنم.
+++ این دختره خیلی پول پر
    شرح_دروس_معرفت_نفس 
    استاد_صمدی_آملی
*********************************
  خوب،میخواهی به حیاتِ انسانی برسی؟
  به اذن او بباید رهنمون را          
  بگیرد چهار مرغ گونه گون را
  می خواهی حیات انسانی را پیدا کنی، راهی جز پرسیدنِ از حقیقتِ عالم نداری؛ باید بپرسی راهِ رسیدنِ به حیاتِ انسانی چیست؟ چون دیگران نمی دانند؛ مکاتب مادّی نمی توانند به من و شما راهِ حیاتِ انسانی را نشان دهند. 
  چه کسی باید من و شما را راهنمائی کند؟ 
  «به اذن او بباید رهنمون را»، 
 
من خوبم. من خوبم. من خوبم. می‌توانم همینجا هزار بار بنویسم که من خوبم اما آدم‌ها خسته‌کننده‌اند. زندگی سخت است و روزمرگی کسالت‌بار کلمنتاین. خیابانی که هر روز بر رویش قدم می‌گذارم و شهری که در آن ننفس می‌کشم بویِ لجن می‌دهد. فقط ادامه می‌دهی و می‌شوی امتدادِ بیهودگی؛ در روزگارِ افتخار به این بیهودگی‌ها و بطالت‌ها اما من شرمسارم. اما من هنوز احساس می‌کنم جایی کم گذاشته‌ام. ادامه. امتداد. بیهودگی. نه برای این که دلیلی داشته باشم. نه. اتف
نیدلمن در مدت سکونت‌ش در آلمان مجذوبِ فلسفه‌ی قدرت و شیفته‌ی حزبِ 'ملی‌گرایان سوسیالیست' بود ؛ اما وقتی پیروان این فلسفه و اعضای این حزب به قدرت رسیدند و تصمیم به سوزاندنِ نیدلمن و هم‌کیشان‌ش گرفتند ، نیدلمن تصمیم گرفت ضمن تجدیدِ نظر در عقاید فلسفی‌اش موقعیتِ جغرافیایی‌اش را نیز تغییر دهد . او از یک بوته‌ی پُر شاخ و برگ به عنوانِ ابزارِ استتار خود استفاده کرد و با حرکت در امتداد جاده‌ای منتهی به مرز ، پس از دو سال توانست از خاک آلمان خ
ایرانیا! در این شبِ بی‌دَر چگونه‌ای؟از ظالمی به ظالمِ دیگر چگو‌نه‌ای؟!‌ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطه‌ور!حالی در این فضای معطر چگو‌نه‌ای!‌ای شانه‌ات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!امروز زیرِ پایه‌ی منبر چگونه‌ای؟!‌از کشتیِ شکسته رها کرده خویش را،بر تخته‌پاره مانده شناور چگونه‌ای؟!‌ای گاوِ چاقِ خویش به دَر بُرده از مسیل!با هفت گاوِ گُشنه‌ی لاغر چگونه‌ای؟!‌ای از قفس پریده به شوقِ رهاشدن!در باغ با شکستگیِ پر چگونه‌ای؟!‌هان ای زنِ گُری
های مای گرلز 
خوبید ؟ منم منم ادمینتون ،  پارت شیشمو آوردم براتون
بخونید کیف کنید ، ازین ب بعد عکسای پارتو توی خود پی‌دی‌اف میزارم تا فضا رو خوب تصور کنید :]
نظرات شما مایه ی انگیزه گرفتن این ادمین میباشد ¡¡
دریافت قسمت شیشم
لاو یو آل ^^♥️
 
 
موقع هایی ک چیزی بِ چیزی مرتبط است و تلپاتی از سر و کولم بالا می رود طبیعی است کِ پاهایم بِ دنبال احساساتم بدوند.اما زمان هایی مثل الان ک احساساتم بِ تنهایی بدونِ هیچ نشانه ای فعال می شوند ترسناک اند؛ میدانی یک چیزی می خواهد بشود و تو بی حس می شوی و کمترین حرکتی در خلاف جهتش نمی کنی و یا حتی در جهتش.تو فقد دست هایت را باز کرده ای و شکمت را پرِ هوا کرده ای و خوابیده ای روی آب تا جریانِ راکد آب تکانی بخورد و تو را به سویی ببرد، یا همینطور در وسط استخ
باید از اول شروع کنی. همه همین را میگویند. اما زندگی که شطرنج نیست؛ آدم وقتی محبوبش را از دست میدهد که دیگر واقعاً نمیتواند از اول شروع کند بیش‌تر چیزی است شبیه ادامه دادن بدون او...
+اولین تماس تلفنی از بهشت
در تاریکى متوجه نشده بودم پدرم کنارم نشسته است
با حسى شبیه گناهکاران زمزمه کردم:
این اواخر بعضى شب ها بى خواب مى شم.
با مهربانى زمزمه کرد: مى گذره. هنوز جوونى. هنوز خیلى زوده که به خاطر غصه هات بى خواب بشى. نترس. اما وقتى به سن من برسى چیزهایى
درگیر با سکوت و دلم چون عجوزه ای
بر صورت زشت تحمل چنگ می زند
بی حال می شود که یکبار دگر غروب
تا صبح رویایی پلید آهنگ می زند
حسی عجیب در من انگاری که کوسه ای
از دوری قلاب دلش تنگ می زند
بیوه زنی کم حرف که در انتظار مرگ
موی سرش را مشکی پررنگ می زند
یک کلبه در باران سیل آسا که دزدکی
بر شیشه ی آرامش خود سنگ می زند
یک کرم که خسته ست ، باید خودکشی کند
اما چگونه؟ ، «آه» فقط منگ می زند
پرخاش بی خودی شبیه یک چریک پیر
در بند حرف از کوه و رنج و جنگ می زند
ناقوس د
باور کنی یا نه،
با هزار امید آمده بودم
بدون هیچ لباس گرمی
پاییز را به تن کنم.
 
میانِ تلخیِ این روزگارِ بی مروت،
آمده بودم کمی عطر سیب را بچشم،
کمی طعم انگور را.
و فراموش کنم که جریان زندگی،از بالا به پایین بود یا پایین به بالا!
 
فهمیدم که آلودگی هوای جهان؛
از دود سیگارهاییست که بی آنکه بفهمیم،میان لب های زندگی جابه جا می شود
و سهم هر کداممان
لااقل یک نخِ نازکِ تلخ است!
 
من کنار دکه ی پیرمردی که بساطش
پر از سیاهی واکس و کهنگیِ یک صبح تکراری بود
کاربران و دانش پژوهان گرامی در این بخش پاورپوینت جامع و کامل کتاب طراحان چگونه میاندیشند در 41 اسلاید قابل ویرایش با کیفیت عالی آماده دانلود جهت استفاده شما عزیزان قرار گرفته است.


دانلود فایل 



کتاب طراحان چگونه می اندیشند.دانلود کتاب طراحان چگونه میاندیشند.خرید کتاب طراحان چگونه می اندیشند.کتاب طراحان چگونه می اندیشند pdf.قیمت کتاب طراحان چگونه می اندیشند.کتاب طراحان چگونه می اندیشند برایان لاوسون.پاورپوینت کتاب طراحان چگونه می اندیشن
من استادم را پیدا کردم. پارسال هم داشتمش ولی در قسمت بیرون باغ مانده بودم، شاگردِ مرحوم آیت الله مجتهدی است. وقتی می‌خواستم وارد شوم آرزو داشتم به مدرسۀ ایشان در تهران بروم، ولی طیّ یک حال گیری عجیب فهمیدم آقای مجتهدی در سال 86 فوت کرده‌اند، البته بعدها فهمیدم که آقای مجتهدی به شدّت اخلاقی سنّتی دارند در حدی که حتی با وجودِ کیف سامسونت هم مخالفت می‌کنند چه برسَد من که مظهر شرکم!
شما هنوز عرفا را نمی‌شناسید و از نزدیک ندیده‌اید، راستش من هم
چگونه با وبلاگ نویسی و تولید محتوا کسب درآمد کنم: دانلود
 
چکونه طراح پنوماتیک شوم: دانلود
 
چگونه طراحی دکور کنیم: دانلود
 
چگونه به مطالعه علاقمند شوم: دانلود
 
 چگونه وبلاگ نویسی را شروع کنم: دانلود
 
چگونه به منظور رتبه گرفتن در گوگل محتوای سبز بنویسم: دانلود
تا که سر به روی پیکرم گذاشت، جز قلم، سری به دستِ من نبود
هیچ درد سر نداشتم، اگر: این زبانِ سرخ در دهن نبود
دستِ بی‌اجازه‌ی پدر، بلند... وای از زبانِ تلخِ مادرم
کاش در زبان مادریِّ من، زن بُنِ مضارعِ زدن نبود
مادرم وطن! بگو کدام دیو، بچه‌هات را به مرزها فروخت 
مادرم وطن! بگو پدر نبود، آن که هرگز اهلِ این وطن نبود
پای حجله‌های خون، برادرم، پاش را فروخت، یک عصا خرید 
او بدونِ پا به جشنِ مرگ رفت، بس که هیچ پای‌بندِ تن نبود
توی واژه‌نامه جای جنگ،
یکی از نویسنده‌هایی که نمی‌توانم بخوانمش، نادر ابراهیمی است. هر بار سعی کردم نتوانستم. با آنچه می‌خواستم فاصله داشت. تا این که چند سال پیش این چند جمله را از او دیدم: «احساس رقابت احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آن که دو انگشت بر او باشد انگشت برمی‌دارم. رقیب یک آزمایش‌گر حقیر بیشتر نیست. بگذار آنچه از دست رفتنی‌ست از دست برود.»
همین چند واژه‌ی به هم تنیده بود که زمینم زد. این صلابت مردانه باید از
I met a traveller from an antique land,
Who said—“Two vast and trunkless legs of stone
Stand in the desert. . . . Near them, on the sand,
Half sunk a shattered visage lies, whose frown,
And wrinkled lip, and sneer of cold command,
Tell that its sculptor well those passions read
Which yet survive, stamped on these lifeless things,
The hand that mocked them, and the heart that fed;
And on the pedestal, these words appear:
My name is Ozymandias, King of Kings;
Look on my Works, ye Mighty, and despair!
Nothing beside remains. Round the decay
Of that colossal Wreck, boundless and bare
The lone and level sands stretch far away.”
 
(Source: Shelley’s Poetry and Prose (1977
 
مسافری را دیدم از سرزمینی باستانی و کهن،
که با من گفت: «یک جفت
افسوس | که چقدر دیر می‌فهمی | که واحدِ عُمر | لحظه است | «آن» است | کیلو نیست | و چقدر مسخره است اگر; | موهبتی را، فرصتی را، دلهره‌ای را | به یک وقتِ دیگر واگذار کُنی | به درس‌ات وقتی تمام شُد | به مصلحت و ترس ات وقتی ازبین رفت | به حالا یک‌دفعهء دیگر که یخ‌تان بیشتر آب شُد..«عُمر، برف است و آفتابِ تموز»این توصیف | تازه مالِ زمان سعدی است | که زندگی‌ها قرارِ بیشتری داشت | گرنه در این روزگارِ مجازی | زندگی، خیلی گریزان‌تر از سُرعتِ حتّی یک کلیک است | و
در پست های اخیر به این موضوع اشاره شد که قانون جذب چگونه کار می کند ولی ما باید بدانیم که مهمترین چیز خواستن است که چگونه بخواهیم قانون جذب تمام فعل های منفی را مثبت میکند یعنی اگر شما بگوید من دیر نمی‌رسم دیر خواهید رسید این مهم است که چگونه جمله های خود را درست کنیم در پست‌های دیگر جملاتی را به شما می‌گویند که گفتنش تاثیر بسیاری در زندگی شما دارد این جملات را تکرار کنید تا قانون جذب را فرا بخوانید.
به امید دیدار با ما همراه باشید. 
های لاوای من ^^
با پارتِ پنجم فیکِ پرواز بدون بال خدمتتون رسیدم :] ❤
میدونم خیلی دیر میزارم .. شما به بزرگی خودتون این ادمینِ تنبلو ببخشید ✨♥️
نظر هم ک .. امیدوارم بزارید حتما :))))))
دریافت
لطفا توی نظرات بگید که دوس دارید پارت بعد چجوری باشه ؟ فیکو پلیسی کنم یا همینجوری ادامه بدم ؟
 
بنده‌ «محمود گیلک» هستم. زاده‌ شده‌ در استان گلستان، کوچیده شده به کشور قم، به دست روزگارِ فلان‌شده. حضور جدی من در مجازی برمیگرده به حدود دو سال پیش، با ورودم به توییتر؛ این شبکه‌ی تودرتو و بسیار وقت‌گیرِ مجازی. بارها و بارها دی‌اکتیو کردم ولی نشد که ترکش کنم. اخیراً در حرکتی انتحاری، کانالم در تلگرام و همین‌طور اکانتم در توییتر و اینستاگرام رو پاک کردم. چرا؟ شاید بعدا براتون نوشتم. از اونجایی که به نوشتن بسیار علاقمندم، به وبلاگ‌نوی
دانلود آهنگ رضا صادقی راحت رفت + متن و کیفیت عالی
ترانه زیبا و بسیار شنیدنی رضا صادقی بنام راحت رفت همراه با متن و دو کیفیت 320 و 128 از جاز موزیک
Exclusive Song: Reza Sadeghi – Rahat Raft With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ رضا صادقی راحت رفت
───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── 
توو سادگی کسی نمیرسه بهت
دلش نخواست دلیلشو بگه بهت
یه روز یه جا نگاش میوفته باز به چشمت
بگیر بخواب دلِ دیوونه یِ خودم
ببین که آب گذشته از سرِ تو هم
بگیر بخواب ، نبینی سختی های عشقو
راحت رفت ، بدونِ دله
خواندن کتاب ما چگونه ما شدیم و مطلب ما چگونه ما شدیم را مفید می دانم. 
اینکه ما چگونه ما شدیم را از دیدگاه دیگری نیز نگاه می کنم. چرا ما پس از این همه تاریخ و سابقه تبدیل به افرادی شده ایم که جلوی قدرت به راحتی سر خم می کنیم. چرا اگر رئیس ما هر چه دلش خواست گفت را به راحتی قبول می کنیم و در ضمن تعریف و تمجید هم از وی می کنیم؟
 
اینکه شرایط اقتصادی بسیار خراب است و نیاز به کار داریم درست است ولی آیا ما هیچگونه ارزش انسانی برای خود قائل نیستیم؟
 
ادا
نقاشی در واقع هنر به تصویر کشیدن مفاهیم مختلف است. برای اینکه بتوانیم نقاشی را درک کنیم و متوجه شویم که نقاشی چیست، باید با این هنر بزرگ و عالی آشنا شویم و بدانیم که نقاشی چگونه به ما در زندگی کمک می کند و هدف اصلی آن چیست و چگونه می توان از آن در رشد و تعالی خود استفاده کرد.
 
ادامه مطلب
متن آهنگ خیالت راحت مهراد جم
بدونِ تو شبا؛ همش خرابه حالممگه من جز تو، کیو دارم؟گره افتاده به کارم… کجایی؟تو و اون چشمات؛ مشکل گشاییندوست دارم؛ دور بشم از همههمین که تو باشی، بسمه…من و تو یه قایق؛ وسطِ یه دریا که آرومهعشق؛ یعنی چشمای مستت
بزودی
ادامه مطلب
انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم 3 هم اکران شد و پایان یافت. این قسمت پایانی بر مجموعه جذاب چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم است و رسما قرار نیست که قسمت جدید دیگری ساخته شود، اما این دلیل نمی شود که ساخت قسمت بعدی آن غیرممکن شود.
ادامه مطلب
شیداتر از این شدن چگونه؟
رسواتر از این شدن چگونه؟
بیهوده به سرمه چشم داری
زیباتر از این شدن چگونه؟
من پلک به دیدن تو بستم
بیناتر از این شدن چگونه؟
پنهان شده در تمام ذرات
پیداتر از این شدن چگونه؟
ای با همه، مثل سایه همراه
تنهاتر از این شدن چگونه؟
عاشق شدم و کسی نفهمید
رسواتر از این شدن چگونه؟
| فاضل نظری |
همه‌ی روزا میتونن تکراری باشند ، چیزی که اونا رو خاص میکنه طرز فکر ماست.
برای مثال صبح طبق معمول چهارشنبه‌ست و من از خواب بیدار میشم و اماده میشم تا مثل تمام روزها برم مدرسه ، حالا چی این وسط تغییر کرده و یا خاص شده برام؟!
 
صبح یه چهارشنبه معمولی نیست.
اولین کوییز ریاضی رو دارم که میتونه منو به چالش بکشه. راستش هیچوقت به اندازه الان به ریاضی اهمیت ندادم ، همیشه برام یه درس مسخره و حوصله‌سر بر بوده 
اما صبح فرق میکنه! 
علاوه بر اون بعد از مدرس
به نام "خدا"
"دروغ" وجودِ من در میانِ مفاهیمی‌ "است" که ناتوانی‌ام در فهم‌شان، من را به دنبال مفاهیم جدید می‌کشاند. 
مسیری که در آن یک مفهوم وارد می‌شود و من قدرت فهمش را ندارم و برای ادامه یک مفهوم جدید می‌خواهم،
مسیری که فقط یک چیز می‌تواند متوقفش کند،  
بومممم،
تِرِکیدن.
امید دارم که آن‌موقع برگردی و هفدهمین تکه از مغزم را رویِ تقویم ببینی. 
تِکه‌ای که برای مفاهیم تو خلق کردم،
که شاید بفهمم، گم شَوَم، که شاید بتوانم وجودم را با تو تعری
چگونه پولدار شویم ؟ مطمئن هستم بار اول نیست که چگونه پولدار شویم را در گوگل جستجو کرده اید.
ولی این را می دانم که این آخرین جستجوی شماست!
چون این بار به سایت درستی وارد شدید که یک بار برای همیشه به پاسخ سوالتان می رسید.
دکتر کاویانی در دوره رایگان ثروتسازی و در یک هفته فرمولی عملی به شما می دهد که راه پولدار شدن را یاد بگیرید
ادامه مطلب
چگونه پولدار شویم ؟ مطمئن هستم بار اول نیست که چگونه پولدار شویم را در گوگل جستجو کرده اید.
ولی این را می دانم که این آخرین جستجوی شماست!
چون این بار به سایت درستی وارد شدید که یک بار برای همیشه به پاسخ سوالتان می رسید.
دکتر کاویانی در دوره رایگان ثروتسازی و در یک هفته فرمولی عملی به شما می دهد که راه پولدار شدن را یاد بگیرید
ادامه مطلب
چگونه پولدار شویم ؟ مطمئن هستم بار اول نیست که چگونه پولدار شویم را در گوگل جستجو کرده اید.
ولی این را می دانم که این آخرین جستجوی شماست!
چون این بار به سایت درستی وارد شدید که یک بار برای همیشه به پاسخ سوالتان می رسید.
دکتر کاویانی در دوره رایگان ثروتسازی و در یک هفته فرمولی عملی به شما می دهد که راه پولدار شدن را یاد بگیرید
ادامه مطلب
چگونه پولدار شویم ؟ مطمئن هستم بار اول نیست که چگونه پولدار شویم را در گوگل جستجو کرده اید.
ولی این را می دانم که این آخرین جستجوی شماست!
چون این بار به سایت درستی وارد شدید که یک بار برای همیشه به پاسخ سوالتان می رسید.
دکتر کاویانی در دوره رایگان ثروتسازی و در یک هفته فرمولی عملی به شما می دهد که راه پولدار شدن را یاد بگیرید
ادامه مطلب
چگونه پولدار شویم ؟ مطمئن هستم بار اول نیست که چگونه پولدار شویم را در گوگل جستجو کرده اید.
ولی این را می دانم که این آخرین جستجوی شماست!
چون این بار به سایت درستی وارد شدید که یک بار برای همیشه به پاسخ سوالتان می رسید.
دکتر کاویانی در دوره رایگان ثروتسازی و در یک هفته فرمولی عملی به شما می دهد که راه پولدار شدن را یاد بگیرید
ادامه مطلب
چگونه پولدار شویم ؟ مطمئن هستم بار اول نیست که چگونه پولدار شویم را در گوگل جستجو کرده اید.
ولی این را می دانم که این آخرین جستجوی شماست!
چون این بار به سایت درستی وارد شدید که یک بار برای همیشه به پاسخ سوالتان می رسید.
دکتر کاویانی در دوره رایگان ثروتسازی و در یک هفته فرمولی عملی به شما می دهد که راه پولدار شدن را یاد بگیرید
ادامه مطلب
چگونه پولدار شویم ؟ مطمئن هستم بار اول نیست که چگونه پولدار شویم را در گوگل جستجو کرده اید.
ولی این را می دانم که این آخرین جستجوی شماست!
چون این بار به سایت درستی وارد شدید که یک بار برای همیشه به پاسخ سوالتان می رسید.
دکتر کاویانی در دوره رایگان ثروتسازی و در یک هفته فرمولی عملی به شما می دهد که راه پولدار شدن را یاد بگیرید
ادامه مطلب
چگونه پولدار شویم ؟ مطمئن هستم بار اول نیست که چگونه پولدار شویم را در گوگل جستجو کرده اید.
ولی این را می دانم که این آخرین جستجوی شماست!
چون این بار به سایت درستی وارد شدید که یک بار برای همیشه به پاسخ سوالتان می رسید.
دکتر کاویانی در دوره رایگان ثروتسازی و در یک هفته فرمولی عملی به شما می دهد که راه پولدار شدن را یاد بگیرید
ادامه مطلب
بهار حرف کمی نیست، ما نمی فهمیم
زبان تازه تقویم را نمی فهمیم
درخت پا شد و زخم زمین مداوا شد
هنوز چیزی از این حرف ها نمی فهمیم
چرا از آب نگفتن؟ چگونه نشکفتن؟
چگونه این همه اعجاز را نمی فهمیم
نشسته بر سر هر کوچه یک تذکر سبز
دلا! قبول نداریم، یا نمی فهمیم؟
نگاه باغ پر از بازی پرستوهاست
دل عبور نداریم تا نمی فهمیم
زمان، زمان بروز صفات باران است
چگونه باز نگوییم ما نمی فهمیم؟
محمد علی شیخ الاسلامی
زنگ زد : داریم میریم کربلا سه شنبه صبح هفته آینده سه شنبه برمیگردیم ، ۲۹ ام هم ولیمه ست هم یه عروسی :)
و من نمیدونستم بعد  از ذوقِ شنیدنِ اسم کربلا گریه کنم یا حسادت کنم؟حسود بودن کارِ خوبی نیست الهی به سلامت برن و برگردن :)
آقا میطلبی؟
تو اوجِ ناراحتی من بخاطرِ پنج شنبه خبر به این خوبی نشونه نیست؟هست:)
هم کربلا به یادتِ ، هم یه عروسی بدونِ گناهِ :) 
خوشبختِ عالم بشی معلم جان:) معلمی که بخاطر استرس من از ۹ صبح تا ۳ بعداظهر کل ریاضی ۳ رو جمع کردو یه ن
جانِ دل ؛
باور کن من هم دوست دارم جمعه ها
آرامتر نفس بکشم ...
چای زعفران دم کنم با چند دانه هِل
و با خیالی آسوده
تکیه کنم به دیوارِ خیالت ...
فکر کنم ، فکر کنم ، فکر کنم ....
و لا به لایِ دریایِ دلتنگی هایم ،
ناگهان بیایی و بگویی :
هفته بدونِ منِ سختی بود جانم !
جمعه‌مان بخیر ...
 سیدطه_صداقت
.....
شنبه‌ها
همین که 
یادم می‌آید رفته‌ای
تا آخرِ هفته
حالم بلاتکلیف می‌ماند
نه خوب می‌شود
نه خوب می‌شود...!
..
آدم
اگر عاشق باشد
برای دوست داشتنش
دلیل نمی‌آورد
چ
بسم رب القاصم الجبارین
 
 
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
انگار،
که.....
یک کوه...........
 
 
فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است، ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی، کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ تر خواهد کرد
#حضرت_آقا
 
 
میدانی؟
من، آن روزگارِ ترور را ندیدم. من در هوای روزهای ترور شهید بهشتی، شهید رجایی، شهید باهنر و 72 تن، نفس نکشیده ام.
اما هنوز که هنوز است به یادِ شهادتِ شهید بهشتی، نفسم تنگ میشود.
به یادِ آن « جانم؟» آخرِ شهید صی
چگونه باسن بزرگ و زیبا داشته باشیم
چگونه باسنی بزرگ و خوش فرم داشته باشیم
چگونه باسنی بزرگ و برزیلی داشته باشیم
چگونه باسنی بزرگ و برجسته داشته باشیم
 چگونه باسنی بزرگ داشته باشیم
مرتبط: برای سفید شدن پوست صورت چه باید کرد
 
 
 
 پوستِ شیرِ ابی را گوش می‌دادیم. برای تمامِ شب‌هایی که بیدار بودیم و فکر می‌کردیم و فکر می‌کردیم. به تک‌تکِ آدم‌های آمده و نیامده‌ی زندگی‌هامان. به آدم‌هایی که مدعیِ دوست‌ داشتنمان بودند، به آدم‌هایی که دوستمان داشتند و نمی‌دانستیم، به آدم‌هایی که در گذرِ روزها گم شدند، به آدم‌هایی که پاییز رفتند و برگشتنشان را کسی ندید، به چشمانِ درشتی که برای همیشه بسته شد، بدونِ اینکه برای آخرین بار قطره‌های زلالِ اشک‌های همیشگی‌اش را از نگا
ثانیه شد دقیقه و ساعت 
لحظه هایم حرام شد بی تو

هفته ها رفت و ماه ها شد سال
عمر سال هم تمام شد بی تو

مانده ام من چگونه تقویمم
با نبودت کنار می آید

بی گلِ ماه روی تو ارباب
با چه رویی بهار می آید

بی تو فصلم، فقط زمستان است
در غیابت بهارها تا کی

جان آقا بریده ام دیگر 
تو بگو انتظارها تا کی

آه از این سال بی وصالِ تو
آه از این روزگارِ پرتکرار

غصه ی دوری تو پیرم کرد
آه از این انتظارِ بی دیدار

من اسیرِ قصاوتِ قلبم
تو ولی مهربانُ و دلسوزی
جدول محتوا: لینوکس چیست؟ سیستم عامل چیست؟ چگونه ویندوز بسیار محبوب شد؟ تفاوت لینوکس و ویندوز لینوکس چگونه کار می کند توزیع های لینوکس واقعاً لینوکس چیست؟ در مورد پرونده ها و پوشه های ویندوز چطور؟ چگونه با لینوکس شروع کنید؟ لینوکس برای چه مواردی استفاده می شود؟ آیا یک دسته از افراد عادی می …https://blog.iranserver.com/linux/
 
 
قصه ی "عادت" همون داستانِ دلبستگی و وابستگی و دلدادگیه
 
عشق امّا فرا تر از این حرف هاست، عشق یعنی افسانه ی بی پایانِ فنا شدن
فدا شدن در راه دوست، همه جوره، بی وقفه و بی چشمداشت
 
نه، اشتباه نکن خواهرِ کوچولوی نازدانه ام
بوده اند کسانی از بنی نوعِ انسان که عشق را در باره ی هم نوعِ خود به درستی تجربه کرده اند
یک نمونه ی واضحِ آن عشقِ یعقوب به یوسفش
و یک نمونه ی دیگرش (اگر خدا بخواهد) عشق من به تو
 
از یه نظر عشق خیلی خیلی متعالی تر از عادته
ولی
ا
 
 
موقع هایی ک چیزی بِ چیزی مرتبط است و تلپاتی از سر و کولم بالا می رود طبیعی است کِ پاهایم بِ دنبال احساساتم بدوند.اما زمان هایی مثل الان ک احساساتم بِ تنهایی بدونِ هیچ نشانه ای فعال می شوند ترسناک اند؛ میدانی یک چیزی می خواهد بشود و تو بی حس می شوی و کمترین حرکتی در خلاف جهتش نمی کنی و یا حتی در جهتش.تو فقد دست هایت را باز کرده ای و شکمت را پرِ هوا کرده ای و خوابیده ای روی آب تا جریانِ راکد آب تکانی بخورد و تو را به سویی ببرد، یا همینطور در وسط ا
اولین سحرِ بعد از تدفین خیلی سخت است.. آن هایی که چشیده اند بهتر می‌دانند.
فکر کن عزیزت را به خاک سپرده باشی، بعد از یک روزِ دردناک و طولانی با چشم های محزون و بر خون نشسته ، در حالی که دیگر رمقی برایت باقی نمانده است خواب چشم هایت را برباید..
یک دفعه چشم باز می‌کنی می‌بینی صبح شده، نگاهت می‌افتد به پارچه های مشکی، به ظرف های خرما و حلوا، به ربان کنار عکس عزیزت، به لباس مشکی بر تن خانواده ات.. شاید هم از صدای گریه های یک نفر بیدار شوی.. چند نفر از
"هرروز صبح، مدت زیادی وقت می‌گذارن که صبحونه درست کنن،شمع
روشن کنن و سر فرصت گپ بزنن و چای و قهوه بنوشن. یک‌شنبه‌ها، بعد از صبحانه یه
آلبوم انتخاب می‌کنن و در حال گوش‌دادن بدون حرف‌زدن هرکدوم‌شون توی دفترخاطرات
خودش یادداشت می‌نویسه.
تنها چیزی که این رسم‌شون رو جابه‌جا می‌کنه،
این‌ه که یک‌شنبه‌ها با هم رفته باشن هایک. حتی وقتی کوکو نیست هم این رسم رو با
اسکایپ یک‌شنبه‌صبح زنده نگه می‌دارن.
بلیت‌های کنسرت دیشب‌شون رو به‌دقت قیچ
https://www.openstreetmap.org/user/دانلود رایگان کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم رایگان https://www.openstreetmap.org/user/کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم Pdf رایگان https://www.openstreetmap.org/user/کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم Pdf https://www.openstreetmap.org/user/کتاب چگونه هر فردی را عاشق خود کنیم https://www.openstreetmap.org/user/دانلود کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیمpdf https://www.openstreetmap.org/user/متن کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم https://www.openstreetmap.org/user/دانلود رایگان کتاب چگونه هر فردی را عاشق خود
یکی از بزرگترین تفاوت‌های روابط عمومی و تبلیغات در برنامه‌ریزی
است؛ به‌طوری‌که روابط عمومی برای بلندمدت برنامه‌ریزی می‌کند اما
تبلیغات، در کوتاه‌ترین زمانِ ممکن به دنبال نتیجه است و البته این موضوع،
ریسکِ کار را بالا می‌برد. روابط عمومی با صبر و حوصله و اختصاصِ زمانِ
تفکرِ بیشتر به مشتری و شرکت، در جهتِ جلبِ رضایتِ هرچه بیشتر مشتری و
ارائه‌یِ خدمات بهتر، سعی در دائمی کردن مشتریان و مخاطبان شرکت دارد.
ارئهٔ چهرهٔ واقعی و شفافِ شر
به من بگو صدای باد چگونه است؟ زمانی که تو می خوانی و نسیمی که آن را می وزانی به چهره ام می خورد. به من بگو چگونه گوشه ای ننشینم و صدایت که سرشار از آرامش و عشق است را ستایش نکنم؟ به من بگو چگونه در چشمانت نگاه نکنم و غرق در زییایی که مرا محو خودش کرده است نشوم. به من بگو چگونه خورشید به خودش اجازه ی درخشیدن می دهد زمانی که تو زیباتر و پرشکوه تر از هر شخص دیگری می درخشی و چشمان ما را از شکوهت متبرک می کنی. به من بگو چگونه تک تک اعضای تو را نباید یک
بعد از...چند روز شده؟ بیشتر از یه ماهه...
بعد از بیشتر از یه ماه قرنطینه، انگار دیگه کم کم باهاش به صلح رسیدم!
دیگه برام مهم نیست بیرون نرم...کافه ها و رستورانا هم که بسته ان اصلا...
واسه هر کی هم دلم تنگ شه، یه تماس تصویری و خوبی چه خبر و تامام...
البته که دلم پیتزا و چیز برگر و اوووف علی الخصوص ازون ساندویچای کثیف ال ای میخواد!
ولی خب بدونِ اونا هم سر میشه...
یه نظمی دادم به روزام که خودمم در عجبم...
این هفته ی آخر هر روز صبح پیاده روی و دوی صبحانه داشتم.
دلا فرزانگی کردن مهم استخدا را بندگی کردن مهم استچه مدت زندگی کردن مهم نیستچگونه زندگی کردن مهم استدلا این زندگی جز یک سفر نیستگذرگاه است و راهش بی خطر نیستچو خواهی با صفا باشی و صادقبه جز راه خدا راهی دگر نیستغم بیچارگان خوردن مهم است
دلی از خود نیازردن مهم استچه مدت زندگی کردن مهم نیستچگونه زندگی کردن مهم استدلا با نفس جنگیدن مهم استعیوب خویش را دیدن مهم استخطا باشد ز مردم عیب جوییخطای خلق بخشیدن مهم استدلا درد آشنا بودن مهم استبه مردم ع
هیچ نمی‌دانم چگونه این عظمت پیش رو پیموده خواهد شد.
چگونه می‌توان در برابر فروتنی سر کشید،مگر آنکه بسیار دریده بود.چگونه می‌توان به آفتاب پشت کرد،مگر آنکه بسیار تاریک بود.
بسیارتاریکی فرو خواهد ریخت،و بسیارروشنی بر خواهد خاست.
هیچ نمی‌دانماین عظمت پیش روچگونه پیموده خواهد شد.
حلمی | هنر و معنویت
چگونه فرزند خود را تربیت کنیم؟
یکی از مهمترین دغدغه های والدین برای کودک بعد از سلامتی تربیت کودک است.اگر کودک درست تربیت شود آینده درخشان تری خواهد داشت.همه والدین تلاش می کنند کودک خود را درست تربیت کنند اما چگونه؟
به ادامه بروید
ادامه مطلب
هنر زنده ماندن در طبیعت
چگونه بدون هیچ امکاناتی از خطرات طبیعت وحشی جان سالم بدر بریم ؟ این کتابچه مشتمل بر 289 صفحه که نتیجه گردآوری از مقالات و کتب مختلف می باشد. چگونه با حیوانات درنده و موذی مقابله کنیم . چگونه صابون بسازیم ؟ چگونه چادر درست کنیم ؟ چگونه توالت صحرایی بسازیم؟ چگونه در برف و کولاک و گرما ...
همه چیز ارام.....ارامباورت می شود....دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یک آرامبخش "تو نگرانم نشو !همه چیز را یاد گرفته ام !راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !تو نگرانم نشو !!همه چیز را یاد گرفته ام !یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی !یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو !یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...و
یک مولودی با شعر "داره می‌ریزه" از یک دهان یک مدّاح خارج می‌شود که این مداح بی ارتباط با بیت شیرازی‌ها نیست و ما همیشه به شعر و سبک نوحه‌هایش انتقاد داشتیم و داریم. علیرضا روزگارِ ریش نقطه‌ای! معترض می‌شود که این شخص سبک ملودی او را دزدیده است و به اسم خودش ثبت کرده است. و ای مردم فریاد که اسمی از "علیرضا روزگار" برده نمی‌شود. این نوحه میکس می‌شود روی اشخاصی که دستشویی دارند.
مشکلش کجاست؟
این مداح میلیونی با این کارش مذهبی‌ها، مداح‌ها، هی
آیا میدانید چگونه بر روی تیشرت و لباس های مختلف چاپ می کنند؟
آیا میدانید چگونه بر روی وسایلی که نمی توان آنها را داخل پرینتر قرار داد چاپ میکنند؟
تا بحال کلاه ها و کیف هایی را که بر روی آنها لوگوهای تبلیغاتی چاپ شده است مشاهده کرده اید؟
به نظر شما چگونه بر روی وسایلی مانند کلاه، لیوان، تیشرت و وسایلی که کاغذی نیستند چاپ می کنند؟
برای پاسخ به این سوالات و سوالات بیشتر به وب سایت شرکت رکورد مراجعه فرمایید.
روزی روزگاری در هالیوود، یک کارگردانِ پودوفیلیایی بود که روزها منتظرِ دیدنِ فیلمِ جدیدش بودیم و نتوانستیم تحمل کنیم و نسخۀ پرده‌ای آن را دانلود و تماشا کردیم.
یک فیلمِ بدونِ کشش همراهِ تخریبِ هیپی گَری  و شخصیت بروسلی با خشونت‌های مسخرۀ غیر واقعی و کلیشۀ تغییر تاریخ که نظیرش را در حرام‌زاده‌های لعنتی دیدیم.
در حمایت از کارگردانِ یهودیِ لهستانی، رومن پولانسکی و آکنده از تصاویر پاهای برهنه و سبکِ همیشگیِ کارگردان بیماری که در جشنواره ف
چگونه از درس خواندن خسته نشویم
برای پاسخ به این سوال که چگونه از درس خواندن خسته نشویم باید از دو
جنبه به مسئله نگاه کنیم. اولی شیوه صحیح درس خواندن و دومی مسئله تغذیه در
زمان مطالعه.
چگونه درس بخوانیم که خسته نشویم ؟
مطالعه و درس خواندن کار انرژی بری است و نباید انتظار داشته باشیم که
پس از چند ساعت مطالعه مانند قبل سر حال باشیم. اما می‌توان با رعایت نکاتی
کوچک انرژی بیشتری ذخیره کرد:
ادامه مطلب
چه بهار دلگیری...اصلا بهار همیشه دلگیر بوده، نمیدونم چرا بقیه انقدر ذوق اومدنش رو دارن‌.چه ذوقی داره شروع یه سالِ دیگه بدونِ تو؟!
چقدر رنگ سبزِ این روزهای شهر تو چشم میزنه و حالمو بد میکنه‌.
راستی بهت گفته بودم فصل بهار اذیتم میکنه؟ بهار هیچوقت مالِ من نبوده، درست مثل تو.
اگه یه روز خواستی بیای، بهار نیا.... پاییز بیا، وقتی دارم پا به پای طبیعت برات میبارم بیا، وقتی امید مثل پرنده ها از دلم کوچ میکنه بیا، وقتی هوای دلم ابری و تیره است بیا‌.
بذا
چگونه بهترین رنگ لباس را انتخاب کنیم؟
چگونه رنگ لباس ست کنیم؟ چگونه بهترین رنگ لباس را انتخاب کنیم؟ چگونه رنگ لباس مناسب پوست خود انتخاب کنیم؟ اکثر مردم رنگ موردعلاقه ای برای خود دارند. اما ممکن است آن رنگ موردعلاقه بهترین رنگ برای پوشش آن ها نباشد. برای هر فرد دو دسته رنگ وجود دارد. دسته ی اول رنگ هایی هستند که برای آن فرد زبیا هستند و اصطلاحا به آن فرد می آیند و دسته ی دیگر رنگ هایی هستند که به آن فرد نمی آیند. هماهنگی رنگ های یک لباس می تواند
بدونِ ترس از اتفاقاتِ ناخوشایندی که تصورشان هم حالِ آدم را بد میکند!
به امیدِ روزی که آخرین چهارشنبه ی سال، جز صدای لبخند، صدای دیگری گوشِ این خیابان های خسته را پر نکند،
روزی که تمامِ دردها، غصه ها و مصیبت ها را در آتشِ اتحاد و همبستگی مان بسوزانیم و هربار، سالمان را به وقتِ آرامش و خوشبختی، تحویل بگیریم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
چهارشنبه سوری مبارک
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار
موضوع سمینارهای جول اوستین چیست؟۱- دشمنان شما باعث رشد شما هستند
۲- آمادگی در مسیر رسیدن به هدف
۳- خارج کردن افکار منفی از ذهن
۴- مهم قلب شماست که با خدا باشد
۵- چگونه با آرامش و بدون نگرانی زندگی کنیم؟
۶- چگونه به راحتی به دیگران وابسته نشویم؟
۷- چگونه بر خستگی و ناامیدی غلبه کنیم؟
۸- چگونه بتوانیم هر شرایطی را تحت کنترل خود درآوریم؟
۹- همه چیز از قبل برای شما مهیا شده است
۱۰- چگونه از قدرت کلام مان در زندگی به نفع خود استفاده کنیم؟
۱۱- چطو
تو
به وضوح هنوز شدید بِ دوست داشتنِ من مشغولی و این را در هر جای جهانِ کوچک و خاک گرفته ات کِ ممکن بود، فریاد زده ای!
من
هنوز هم نمی توانم تو را دوست بدارم،
تو
آن خورشیدی کِ در ذهنِ عجیب و غریب و رنگین کمانیِ خودم ساخته بودم نیستی؛ نبودی هرگز...!
کاش دستت از دنیای من کوتاهُ کوتاه تر شود و من را هر روز بیشتر از پیش در دنیای بدونِ خودت تنها رها کنی!
من
با یک انفجارِ کهکشانی، سال های نوریِ بی نهایتی را از سیاره ی خشکیده ی تو دور افتاده ام
تو
تا همیشه در
مردم به دیدن فیلم های ابرقهرمانی میروند در صورتی که میدانند که در اکثر موارد آدم های خوب پیروز ماجرا هستند ولی چیزی که در اصل برای تماشایش میروند این است که این قهرمانان چگونه و چرا برنده میشوند!
...
این روز ها هم سپری میشوند ولی کاش به این سادگی بود، اینکه چطور تمام میشود و چه قیمتی دارد، مهم است.
آغوش ام اس چگونه دردی است؟
شما ممکن است این درد را در زیر قفسه سینه خود و یا در هر نقطه بین گردن و کمر خود احساس کنید. آغوشMS می تواند کسل کننده و دردناک، تیز، یا سوزشی باشد و معمولا از چند ثانیه تا چند ساعت و در موارد نادر، چند روز طول می کشد.
آغوش در حالیکه می تواند منبع آرامش و امنیت باشد وقتهایی هم می تواند ناشی از رنج و درد باشد و “آغوش ms” این منظور را بیان می کند.
اگر شما مبتلا به بیماری MS باشید ممکن است یک گروه از درد را در اطراف نیم تنه خود ا
بعد از مدتها به این فک کردم که بدشانسم. 
امروزم رفتیم جایی که باید میرفتیم و همه جلسه بودن. این امریه ریشه‌ی منو خشک میکنه آخر.
پریروز رفتیم و مدیرعامل نبود و گفتن چهارشنبه میاد. 
امروز رفتیم و مدیرعامل جلسه بود و هر چی وایسادم نیومد و گفتن شنبه بیا. یعنی نه فردا و نه پس فردا. شنبه.
عجب.
البته تو اون سه ساعتی که منتظر بودم نشستم و نزدیک 80 صفحه از جزوه ای که واسه برنامه نویسی VBA نوشته بودم رو خوندم. باز خدا رو شکر که دفترمو برده بودم. وگرنه امروزم
یک غلاف بلند و دو رشته سیم و در نهایت یک سیستم کنترل دیجیتالی و یا یک ورودی از یک PLC و شاید یک تجهیز کامپیوتری و صفحه نمایش پیشرفته. خب، احتمالاً تمام اینها که گفتیم چیز هایی است که شما در برخورد با یک سیستم حلقه بسته و یا حلقه باز کنترل دما خواهید دید. سیستمی که ترموکوپل در ابتدای آن قرار گرفته است. در این مواقع ممکن است این سوال ساده پیش بیاید که کارکرد ترموکوپل چگونه است؟
 
ادامه مطلب
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
1. اصرار کردم. اما پدر پشیزی منو حساب نکرد و بدونِ من به استقبالِ شهیدای شهرمون رفت. مادر هر چند وقت یه بار اتوماتیک‌وار بی‌صدا اشک می‌ریزه. حالا که فکر می‌کنم اون وجهه‌ی غُرغُرو بودنشو می‌خوام. توی فکر غرقم این دو روز.
2. پریروز فیلمِ Jurassic World . Fallen Kingdom رو دانلود کردم، به عنوانِ آخرین فیلمِ تابستونی. با جمعِ برادرها فیلم رو دیدیم. فیلم تمام شد که یکیشون بی‌مقدمه گفت: اولِ مهر بهت خوش‌ بگذره خلاصه. پشت بندش، شیطانی لبخند زد. اون یکی گفت: مهند

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خدمات سامانه